کد مطلب:36694 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:104
اذكرونی اگر نفرمودی [صفحه 237] اگر خود او اجازه نمی داد و امر نمی كرد كه مرا یاد كنید، جرات یاد كردن او در هیچ دلی پیدا نمی شد. اینكه امیرالمومنین اینجا به فرزند دلبندشان می گویند كه آن خدایی كه آسمانها و زمین به دست اوست به تو اجازه داده است كه او را بخوانی و ضمانت كرده است كه دعای تو را اجابت كند و پاسخ بگوید، بیان یك حقیقت بزرگ است. ما اگر چنین اجازه ای نداشتیم كی می توانستیم بفهمیم چنین كاری میسر است و چنین دعوتهایی مقرون به اجابت خواهد بود.
بلی این جهان چشمان بیدار و بینایی دارد اما این چشمها از آن خداوند مهربانی است نه از آن یك شیطان شریر. رابطه گرفتن با چنین خداوندی كه مالك این ملك است، آرامش آور است. این مقدمه روشن می كند كه توصیه ی مكرر بزرگان دین برای جدی گرفتن انس با خدا و حرمت نهادن به دعوت او برای دعا به چه دلیل بوده است؟ حقیقتا اگر خداوند اجازه خواندن خود را نمی داد، هیچ كس جرات نمی كرد كه با او سخن بگوید. خدایی كه حكیمان و فیلسوفان به ما معرفی كرده اند خدایی است بسیار محتشم، كه اصلا به فكر مخلوقات خود نیست. پیامبران (نه فیلسوفان) به ما آموخته اند كه خداوند را می توان خواند. و بلكه او خود امر و اذن این كار را داده است:
زهره نام او كرا بودی[1].
صفحه 237.
این دعا تو امر كردی ز ابتدا (دفتر ششم، بیت 2319).
ور نه خاكی را چه زهره ی این بدی